شب عملیات با سید محلمون داشتم حرف می زدم یهو رفت اون کنار رو به صحرا پلاک شو در آورد انداخت تو صحرا.
داد زدم سید چیکار می کنی.الان شهید می شی بعد جنازت بر نمی گرده.
گفت: دارم شهوت شهادت تو خودم می خشکونم.من که تعجب کردم گفتم:شهوت شهادت دیگه چه صیغه ای؟
گفت:الا داشتم فکر می کردم میرم شهید می شم بعد برام یه مجلس خوب می گیرن خوشحال شدم.ولی من دارمواسه خدا میرم میدون اینا که به خاطر خدا نیست برای همین دارم شهوت شهادت می کشم.
هنوز هم جنازه سید بر نگشته
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: